( تحصیلات : لیسانس ، 20 ساله )

شیطان پرستان چه عقایدی دارند و سیر تاریخی آن ها از چه زمانی است چرا این قدر پیشرفت آنها زیاد است آیا می شود گفت که آن ها همان یهودند


مشاور ( )

با عرض سلام خدمت برادر گرامی! الف. معناي لغوي و اصطلاحي شيطان: شيطان به معناي سركش، نافرمان، بدخوي، سخت دل، دور شدن، هلاك شدن و مواردي از اين دست آمده و در اصطلاح به موجود خاصي به نام ابليس گفته مي شود. دليل نام گذاري مزبور نيز آن است كه وي از درگاه خداوند رانده يا هلاك شد. در توصيف كامل تري از اين موجود گفته شده كه او آتشي ناصاف آميخته با تاريكي كفر ميباشد كه، همانند خون در جسم و روان آدمي روان است (لغت نامه دهخدا). آيا چنين موجودي كه مظهر خباثت، شرارت و عامل گمراهي و هلاكت آدمي مي باشد، حتي شأنيت ارتباط را دارد؛ چه رسد به پرستش. ب. در قلمرو گرايش هاي انحرافي انسان، مواردي همچون توتميسم، فتيشم، آنيميسم، آتيئسم و... را شاهديم كه، شيطان پرستي، پرستش اجنه و فرشتگان در دو مورد اخير قرار مي گيرند. اين گرايش كه بيشتر در جزيره العرب رايج بود، به معناي پرستش ارواح طيبه و خبيثه است. افسانه ها و اسطوره هاي فراواني نيز در اين باره در ادبيات و فرهنگ عرب وجود دارد كه در كتاب شياطين الشعر، گردآوري شده است. پرستش شياطين و ملائكه، به منظور جلب محبت و عنايت و يا دفع ضرر بود. 2. آموزه هاي اسلام، از يك سو موجودات عالم را تنها در محدوده محسوسات محدود ندانسته، و از ديگر سوي همه موجودات هستي از جمله ارواح، جن، شيطان و... را آفريده ذات اقدس الهي به شمار مي آورد؛ از اين رو، هيچ كدام از آنها را شايسته پرستش و ستايش نمي داند، چرا كه هر يك از آنها، در حد خود ناتوان، ناقص و محدودند. قرآن كريم در نكوهش پرستش جن، كه شيطان نيز از دسته آنان است، مي فرمايد: «وجعلوا لله شركاء الجن و خلقهم؛ آنان براي خداوند، همتاياني از جن قراردادند، در حالي كه خداوند همه آنها را آفريده است» (انعام، آيه 100). نيز در آيه ديگري مي فرمايد: «و انه كان رجال من الانس يعوذون برجال من الجن فزادوهم رهقا؛ و اين كه اشخاصي از بشر به اشخاصي از جن پناه مي بردند، و آنها سبب گمراهي و طغيانشان مي شدند» (جن، آيه 6). از نگاه تاريخي نيز پرستش جن در ميان صحرانشينان يا اعراب، معلول وحشت از وادي ها و بيابان هاي پرسكوت و مخوف و تاريك مي باشد. ترس و وحشتي كه تخيلات و توهماتي را براي آنان پديد مي آورد؛ از اين رو براي رهايي از ترس و وحشت و جلب عواطف اجنه، آنها را تقديس و ستايش كرده، در راه آنها گاه، شتري قرباني مي نمودند. هنگامي كه به بيابان ها و كوه هاي مخوف دچار مي شدند، در پناه «آالهه جن» رفته، از او استعاذه مي كرده و مي گفتند: «اعوذ بسيد هذا الوادي من شر سفهائه» اين گرايش غلط، بيشتر در ميان طايفه بنومليح از قبيله خزاعه، رواج داشت (جاهليت و اسلام، يحيي نوري، ص 293). 3. با توجه به نكات كوتاه ياد شده درباره اين گرايش ناصواب، مي توانيد با مطالعات بيشتر در اين باره، افرادي را كه بدان گرايش دارند با منطق و استدلال قوي، روشن گري نماييد چرا كه تنها چاره كار در مسايل فكري، همين رويكرد است، ضمن اين كه با الهام از آموزه هاي اسلام درباره امر به معروف و نهي از منكر، اين نكته به دست مي آيد كه انسان، بيش از امر به معروف و نهي از منكر وظيفه اي ندارد. به شرط آن كه همين وظيفه خطير را به گونه اي نيكو انجام دهد. براي مطالعه بيشتر نيز منابعي معرفي شده است كه در گسترش دامنه اطلاعات شما درباره اين گروه گمراه، بي فايده نيست. - اديان و مكتب هاي فلسفي هند، داريوش شايگان، انتشارات اميركبير - دين هاي ايران باستان، هنريك ساموئل نيبرگ، ترجمه دكتر سيف الدين نجم آبادي، مركز ايراني مطالعه فرهنگ ها - الفرق بين الفرق، طاهر بن محمد البغدادي، دارالمعرفه، بيروت و اما در مورد آنچه امروزه مطرح است در دنیای غرب و ...: به پاسخی که برخی کارشناسان در دانشگاه صنعتی شریف فرموده اند توجه فرمایید: درباره «شيطان پرستي» جديد «Satanism» كه در قرون اخير در كشورهاي غربي رواج يافته و حتي متأسفانه به بسياري از كشورهاي ديگر از جمله ايران نيز كشيده شده است، منابع فارسي دقيق و قابل استناد نيافتيم. از اين رو ابتدا مقاله اي از دكتر عباسي پيرامون زمينه هاي شكل گيري چنين جنبش هايي در غرب آورده مي شود و سپس مقاله اي در مورد تاريخ شيطان پرستي در غرب. جريان ها و جنبش هاي اجتماعي دكتر عباسي 3 دي 80 اين جلسه خارج از سير منطقي كلاس، موضوع تك درس «جريانها وجنبشهاي اجتماعي» را بصورت محدود و سطحي مطرح ميكنيم. بطور نسبي درطي اين چند جلسه شماي خيلي كلي وموجزي از جريانهاي سياسي،فرهنگي ديده ايد كه همگي در عرصه انديشه ونظام اداري كشور بوده اند.اين جلسه به اجمال بعضي موارد را در بحث خرد وسطوح پايئن اجتماع بررسي ميكنيم. به تك تك اين جنبشهاي اجتماعي هم درجلسات تخصصي در انتهاي مباحث جريان شناسي اشاره خواهيم كرد. دو مقدمه كلي را در شناخت جريانهاي اجتماعي بايددر ذهن داشتهباشيم: مقدمه اول ) سرمايه اجتماعي همانطوريكه واقعيت جريانهاي فرهنگي،سياسي به مفاد سرمايه فرهنگي وسياسي برميگردد.در صحبت از جريانهاي اجتماعي آنچه را كه اين جريانها بطوركلي دربرميگيرند سرمايه اجتماعي است. تا حدود 15 ،20 سال پيش بحث بر سر منابع انساني در علوم اجتماعي ومديريت از كليدي ترين مباحث بود.عموماً اينطور بود ميگفتند كه اگر نيروي انساني يك اداره، سازمان يا جامعه را خوب حفظ كنيد، اين منابع انساني، منابع عمراني، مالي، ارزي، و... را براي شما خوب حفظ ميكنند. اما در بحث سرمايه اجتماعي ديگر به منابع نگاه اينچنيني نداريم وآنها را در رده دوم قرار ميدهيم. بحث سرمايه اجتماعي از بحثهاي كلان علوم استراتژيك است واخيراً هم در جامعه شناسي خيلي زياد به آن پرداخته ميشود. مشخصههاي سرمايه اجتماعي عبارتند از: الف - عموماً مولد است؛ يعني يا توليد مادي دارد مثل تدريس، كاركشاورزي، و... ويا توليدمعنوي( به معناي استمرار نسل) ب - سلامت دارد؛ سلامت جسمي در مرحله اول وروحي در مرحله دوم.عدم سلامت جسمي وروحي فرد، باعث فرسايش اجتماعي در اطرافيان ودر سطح وسيع تر اجتماع ميشود. ج-تعهد دارد؛ يعني در شرايط خاص اجتماعي آمادگي ايثار دارد. استمرار حركت اجتماع به اين است كه سرمايه اجتماعي خوبي داشته باشد.امروزه مناسبترين كاركرد سرمايه اجتماعي را در كشور ما عناصر مذهبي دارند.در غرب مبتني بر ديدگاههاي فوكوياما سرمايه اجتماعي از دست رفته ومشخصههاي نام برده شده در آنجا رشد منفي دارد، مثلا نقطه مرگ جامعههاي اين چنيني آنجاست كه در يك درگيري قرار باشدتلفات بدهند، چون ايثار آنجا معنا ندارد. گفته ميشود كه اگر كسي 5% سرمايه اجتماعي را دركشوري دراختيار داشته باشد ميتواند 95% باقيمانده را دراختيار بگيرد.جريانهاي اجتماعي عمدتاً بر هم زننده ومتلاشي كننده سرمايه اجتماعي هستند.اين جريانها عمدتاً كاركرد مثبت نداشتهاند وبحث ما هم مباني منفي اين قضاياست. مقدمه دوم ) لايه هاي فرهنگ فرهنگ 4 لايه كلي دارد: -فرهنگ خواص :فرهنگ تخصصي عناصر دانشگاهي وحوزوي ونخبگان فرهنگ ساز كه توليدات كمي دارند ولي تأثير گذار هستند. در اين فرهنگ عقلانيت غلبه دارد -فرهنگ عمومي: همه آحاد جامعه را در برميگيرد -فرهنگ عوام( توده اي): در مقابل فرهنگ خواص قرار دارد وبيشتر مبتني بر احساسات است -فرهنگ خصوصي: فرهنگي است كه نسبت بين خلوت وجلوت را مشخص مي كند. در صحبت از جريانهاي سياسي- فرهنگي بحث در لايههاي نخبگان بود كه آرام آرام به لايههاي عمومي كشيده ميشد اما در جريانهاي اجتماعي بطور عمده بحث از فرهنگ عوام است. جريانهاي اجتماعي: در دهه اول بعد از جنگ جهاني دوم در ابتداي دهه اول جنگ سرد، در غرب سر خوردگي هاي اجتماعي متأثر از جنگ جهاني دوم ودرگيريهاي پراكنده بعد از آن به وجود آمد. در دهه 60 قرن بيستم اولين جنبشهاي اجتماعي با كاركرد اعتراضي پيدا ميشوند كه به بيتلها معروف شدند. اينها اولين گزارهاي را كه در نظر داشتند اعتراض به وضع موجود بود. مشخصاً بي عدالتي ، تبعيض، فقر وجنگ مورد حمله آنها بود. همزمان وبه موازات بيتلها، نحله ديگري بوجود آمد بنام هيپيها ، كه كاكردشان اعتراض به نظم موجود بود. مشخصه ظاهري اين افراد در مقايسه با بيتلها سرووضع نامرتب آنها بود. در اين مقطع در اداره تحقيقات فدرال امريكا(FBI) بخشي بنام معاونت عملياتي ايجاد شد كه از آن پس جنبشهاي اجتماعي اي راكه بوجود ميآمدندحمايت كرده وپس از شكل دهي به آنها در راستاي مقاصد واهداف خودشان آنها را اداره كند. - FBI متأثر از مكاتب امنيتيOPPORTUNIST (فرصت طلب ) به تبيين تهديد وتبديل آن به فرصت پرداخته است. مثلاً در جامعه كاپيتاليستي غرب، بخصوص امريكا،تمايل افراد يك جامعه به وضع ظاهري خاص، زمينه اقتصادي بسيار جدي اي را ايجاد ميكند. اين معاونت هيپيها وبيتلها را درآمدزا كرد وآنها را وارد فرهنگ تودهاي كرد تا از خاموش شدن آنها جلوگيري كند ودر جهت استفاده از پتانسيل شان آنها را اداره كند. در فرهنگ تودهاي، جريان سازي اجتماعي، تب سازيهايي را رقم مي زند كه پتانسيل قابل استفادهاي ايجاد ميكند. اينها در طرح ريزي جنبشهاي اجتماعي دوره اجتماعي را مد نظر دارند ودر مهندسي اجتماعي، دهه 16 تا 26 سال جوانها را هدف قرار ميدهند، زيرا در اين شرايط شكل گيري استقلال، بهترين موقعيت براي موج سواري بر احساسات اين جوان ايجاد شده است. اما نميتوان چيزي را كه جوانهاي يك دهه طي كرده اند، براي جوانهاي دهة بعدهم تجويز كرد،لذا نوآوري در اين قضيه مدلي را براي معاونت مروبطه در FBI ايجاد كرده است كه هر 10 سال يك جنبش اجتماعي را رقم ميزنند ودر طول دهه، سال به سال آن را به روز ميكنند. مد بودن يكي از گزارههاي كليدي جريانهاي اجتماعي است.( البته پديدهها را مستقيماً خودشان ايجاد نميكنند، بلكه بعد از ايجاد خود جوش، نحوه اداره آن را در نظر دارند.) لذا كدهاي كلي جريانهاي اجتماعي عبارتند از : * دهه به دهه عمل كردن * اعتراض به وضع موجود * مبتني بودن گزاره هايشان بر مد * استفاده از موسيقي براي نشان دادن اعتراض سال 1975 زماني بود كه آمريكاييها با فضاحت از ويتنام عقب نشيني كردند، اين قضيه سرخوردگي جديدي را ايجاد كرد.در اعتراض به وضع موجود تيرهاي بنام PANK در آمريكا ايجاد شد.( يكي از معاني لغت PANK آشغال است) PANK ايها عمدتاً تحصيلكرده بودند ودر اعتراض به نظم حاكم، از آشغالها غذا ولباس تهيه ميكردند. اين جنبش اجتماعي كه از زبالهها آغاز شد به سرعت بسط اجتماعي پيدا كرد.تقريبااز ابتداي دهه 80 تا سال 90 زمينه ظهور وبروز داشت. دههPANKISM كه تمام شد طي دو واقعه مهم آرايش دنيا در حال تغيير بود. فروپاشي بلوك سوسياليسم، آزاد شدن كشورهاي آسياي ميانه وقفقاز را در پي داشت وآرام آرام جنگ نفت (بين عراق وآمريكا در كويت) حضور آمريكا را در كشورهاي خليج فارس وتركيه تثبيت كرد.از اينجا به بعد پديده جديدي بوجود آمد. در اين مقطع در محله سياهپوست نشينها در نيويورك تيره اي بوجود آمد كه خودشان را طرفدا ر صلح ميدانسنتد وجملهاي داشنتد كه مخففش RAP ميشد. اين گروه نيز مانند بيتلها وپانكيها نمادشان كبوتر وزيتون بودكه در كتب عهد عتيق مثل تورات حرف اول را ميزنند. وقتي اين جنبش مقداري جلو آمد FBI مبتني بر تجربيات قبلياش آنرا منحرف كرد واز دل آن شعبات متعددي بيرون آورد: - در شروع كار جنبشي بنام HEAVY METAL از درونشان انشقاق پيداكرد كه معتقد بودند عيار شان بالاتر وسنگينتر است. -تقريباً 6-7 سال قبل از بوجود آمدن RAP شاخهاي در موسيقي جاز بوجود آور بنام METALLICA ، كه خودش را بهRAP تحميل كرد وبخشي از اين قضيه شد -در همين محدوده تيرهاي بنام RAS بوجود آمد كه دوام زيادي نياورد ودر كشور ما نمودي نداشت. -چيزي كه خيلي جدي شد بحث WASP بود.WASP ايها معتقد بودند كه ما پيام آوران SEX هستيم. اين وضعيت اوج انحطاط اين نحله بود. در اين مقطع يعني از زمان PANKISM يك تيره موسيفي انتقادي كاملاً پست مدرن ايجاد شده بود بنام پينك فلويد كه معتقد هستند روابط اجتماعي ديواريست بين انسانها كه بايد شكسته شود. متأسفانه جوانان ما نادانسته مسائلي از اين قبيل را كه اعتراضي به وضع موجود غرب است، به قصد غربي شدن پيروي ميكنند.دراين فرايند از سال 2000 نحله جديد براي دهه آينده پيش آمده است، بطوري كه ما در آينده با پديدهاي بنام SATANISM (سيتنيسم)روبرو خواهيم بودكه گزاره كليدياش شيطان پرستي است. اين توجه و رويكرد به هري پاتر و شمنگرايي و اسطوره پردازي در جنبش هاي اجتماعي عمومي وموضوعيت پيدا كردن جدي شيطان در سينما وموسيقي غرب، تماماً هشدارهايي است كه ما در دههآينده با پديدهاي مواجه هستيم كه يكي از گزارههاي ما قبل آخر الزمان است. جايي كه عينيت بت پرستي وخود پرستي وغير خداپرستي موضوعيت پيدا ميكند وهمه در مقابله با خدا دنبال شيطان مي رونند. در واقع ساحت قدسي انسان، كاركردي بهيمي وحيواني پيدا ميكند. منبع: پايگاه خبري_ تحليلي دفتر مطالعات سياسي دانشگاه صنعتي شريف در ضمن دیگر متوجه شده اید که چه تفاوت هاو شباهت هایی بین فرقه شیطان پرستی با یهود و مخصوصا صهیونیسم هست چیست. موفق و مؤید و پیروز باشید.